سرم درد میکند.
سرم خیلی درد میکند.
دیشب شب خوبی برایم نبود. چندوقتی است که دوستی مجازی پیدا کردهام.
صحبت کردن با اون حالم را خوب میکند، خیلی خوب!
اما دیشب او آگاهانه یا ناآگاهانه چیزی را که از آن خیلی میترسیدم به رویم آورد.
نمیدانم دقیقا منظورش همین بود یا من چون اینروزها دغدغهام نبودش شده این را برداشت کردم ک گفت: اگر یک روز نبودم به خاطراتمون برنگرد و خاطرات جذابتری بساز.
این نقل به مضمون حرفش بود.
سرم درد میکند که ما فقط بخشی از زندگی کوتاه همدیگر خواهیم بود.
در نگاه اول دردناک به نظر میاد ولی زندگی خودش ما رو به جایی سوق میده که عادت کنیم به اینجور نبودن ها