برشی از زندگی

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

دین!

به سقف اتاق خیره شدم کنارم کتاب امت و امامت شریعتیه، روی میز لپ‌تاپ روشنه.

روی تخت دراز کشیدم به صفحه لپ‌تاپ ‌و چهره‌ی محدثی نگاه میکنم.

امروز جلسه اول جامعه‌شناسی دین مدرسه جیوگی رو دیدم.

محدثی خیلی خلاصه گفت اگه جنم این رو نداری حرف مخالف عقیده‌ات رو بشنوی، اگه جنم این رو نداری یه روز با این روبه‌رو بشی که دین کارکرد منفی هم داره، برو کشکت رو بساب. (البته این الان بیان ذهن مشوشه منه)

به سقف اتاق خیره شدم و دارم به این فکر میکنم که من جنم این رو دارم برم سمت جامعه‌شناسی دین یا نه...

ترس اینکه اگه یه روز به چیزهایی رسیدم که مخالف دینداری بود جرئت این رو دارم اعلامش کنم یا ته قلبم این ترس رو دارم که نکنه اشتباه کنم و بقیه هم به خاطر اشتباه من اشتباه کنن و برم جهنم :)

۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۰۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
*_*

بخش کوتاه زندگیم نباش

سرم درد میکند.

سرم خیلی درد میکند.

دیشب شب خوبی برایم نبود. چندوقتی است که دوستی مجازی پیدا کرده‌ام.

صحبت کردن با اون حالم را خوب میکند، خیلی خوب!

اما دیشب او آگاهانه یا ناآگاهانه چیزی را که از آن خیلی میترسیدم به رویم آورد.

نمیدانم دقیقا منظورش همین بود یا من چون اینروزها دغدغه‌ام نبودش شده این را برداشت کردم ک گفت: اگر یک روز نبودم به خاطراتمون برنگرد و خاطرات جذابتری بساز.

این نقل به مضمون حرفش بود.

سرم درد میکند که ما فقط بخشی از زندگی کوتاه همدیگر خواهیم بود.

۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۳۲ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
*_*

حس عذاب وجدان دارد خفه‌ام میکند

حس عذاب وجدان یقه‌ام را سخت چسبیده است.

احساس گناه میکنم اما در عین حال خودم را متهمی میدانم که معتقد است جبر زمانه او را به چنین عمل نابخشودنی‌ای هدایت کرده است.

چیزی درون قلبم میگوید پا را از این فراتر نگذار اما ندای دیگری هم هست که میگوید نه نه ادامه بده درست میشود...

میخواهم جلو بروم و اگر دیدم درست نشد و کار به جای باریک کشید فورا برگردم.

۰۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۴۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
*_*